اینجا هم لینک به متن مقاله در سایت رجانیوز
کریم حاج باقری
روزي كه استالين در شوروي حكومت را در دست گرفت، شروع به تصفيه هاي خونين در حزب كمونيست كرد و حتي نزديك ترين ياران و دوستان قديمي خود را نيز بي نصيب نگذاشت.
مي گويند انقلاب فرزندان خود را مي خورد، بديهي است كه هر انقلابي بعد از گذشت زمان، گروهي از نيروهاي خود را در مقابل مي بيند و نيروهايي كه ريزش بي هزينه را بر نمي تابند، در مقابل انقلاب حذف و هضم مي شوند.
در انقلاب هايي كه مبناي ديني ندارند سران انقلاب حتي به بهانه هاي واهي و به بدترين شكل با مخالفان برخورد مي كنند اما در انقلاب اسلامي ايران از آنجا كه اصول انقلاب برمبناي حق بنا شده و چارچوب عملكرد انقلابي را آموزه هاي دين معين مي كند؛ اين حذف و برخورد اولاً به دليل آنكه اثبات حق و پذيرش عمومي آن دير پاست
رفتار امام(ره) در مسئله قائم مقام رهبري به بهترين نحو اين اصل را نشان مي دهد؛ رفتاري كه در بخش نخست به قدري زيبا طراحي شد كه امام قسمتي از پذيرش حق را موكول به آينده کردند كه اين روند اثبات حق تا 10سال بعد از رحلت امام ادامه داشت.
در زمان انتخابات دوره دهم رياست جمهوري كه شرايط به نحوي پيش مي رفت كه براي اغلب دلسوزان انقلاب هاي مخملي امريكايي تداعي مي شد، ناگهان اقدامي انقلابي توسط يكي از مسئولان انقلاب عليه بزرگان انقلاب اين واقعه را نويد مي داد كه انقلابي عليه انقلاب مخملي در حال شكل گيري است. (از تكرار كلمه انقلاب يكه نخوريد)
اگر اصلي ترين مؤلفه هاي انقلاب مخملي ايران -كه البته چيزي جز يك نام از آن باقي نمانده- نفوذ همه جانبه يك جريان خطرناك با نقاب ناشناخته و تطهير شده اي به اركان اصلي نظام بود، به بزرگترين دغدغه نيروهاي حزب اللهي تبديل شده بود. مالك اشتر علي عليه السلام ضربه شمشير را به نقطه اي وارد كرد كه نويد انقلابي در انقلاب اسلامي داد.
بي شك
با نگاهي به واکنش عمومي که رضايت خود را از افشاگري عليه رانت خواران صاحب مصونيت! نشان دادند و موضع هوشمندانه رهبر انقلاب در سخنراني بيستمين سالگرد رحلت حضرت امام(ره)، به نظر مي رسد اگر در 13 آبان 1358، انقلاب دوم جريان نفوذ آشکار امريکا ر ا افشا و انقلاب را بيمه کرد، در اين دوران، شاهد انقلاب سوم عليه جريان نقوذ پنهان اسلام امريکايي هستيم.
باشد که نفس پير جماران بار ديگر انقلاب پابرهنگان و مستضعفان جهان را بيمه کند.
No comments:
Post a Comment